قالیباف: تصمیم بگیریم دیگر خودرو وارد شهر نکنیم!
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۴۷۳۱۷
پولنیوز-شهردار تهران با اشاره به توسعه خطوط مترو و توسعه حملونقل عمومی، تاکید کرد: تهران ظرف ١٢ سال گذشته براساس برنامهای مدون به پیش رفته است.
شهردار تهران در آئین افتتاح موزه خوشنویسی گفت: در نیمه دوم سال ۸۴ که تازه توفیق خدمت در شهرداری تهران را پیدا کرده بودم، گفتم که ما در شهر تهران یک هدف بیشتر نداریم و آن هم ارتقای کیفیت زندگی در بعد مادی و معنوی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در آن روز مصمم بر ساختار محلهمحوری و مشارکت معنیدار مردم تاکید کردم تا این هدف محقق شود. همچنین گفتم وظیفه ما آگاهیبخشی به مردم است؛ چرا که معتقد هستیم مهمترین و اصلیترین وظیفه نظام اسلامی که هیچگاه نباید به فراموشی سپرده شود، آگاهی بخشی به افراد جامعه است.
شهردار تهران با اشاره به اصول مهم سرمایه اجتماعی در شهر، اظهار کرد: اگر شهروندی توانست به درستی حق خودش را مطالبه کند و در خلال این مطالبهگری به وظیفه خودش هم آشنا شود، اولین اتفاقی که خواهد افتاد این است که اعتماد به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی در آن خانواده، محله، شهر و کشور شکل میگیرد. اعتماد آن چیزی است که امروز شرایط خوبی در کشور ندارد.
قالیباف با بیان این که اگر اعتماد اتفاق افتاد، بزرگترین گام برای پیشرفت و ارتقای کیفیت زندگی رخ میدهد و آن مشارکت معنیدار مردم برای حل مشکلات شهر و جامعه آنها است، افزود: در حقیقت مسیر ارتقای کیفیت زندگی از بعد مادی و معنوی از این رهگذر میگذرد.
وی با اشاره به مشکلات ساختاری در مدیریت شهری گفت: شهرداریها در ایران با بسیاری از کشورهای دیگر فارغ از گونه حکومت آنها شامل فدرال، متمرکز، جمهوری، پادشاهی و ... متفاوت است. شهرداریها در حوزه دولتهای محلی عمدتا یک نهاد عمومی هستند که در همه شئونات زندگی مردم مسئولیت دارند اما متاسفانه در کشور ما اینگونه نیست.
شهردار تهران تاکید کرد: در شرایط فعلی اگر به وظایف شهرداری نگاه کنیم، این کار ما برای راهاندازی موزه خوشنویسی یا همه اتفاقات دیگری که در این عرصه افتاده به روایتی کار ما قانونی نیست. البته فردا میگویند قالیباف گفت هر کاری ما انجام دادیم غیرقانونی است و به قبل و بعد سخن من کاری ندارند!
وی با بیان این که ما با وجود این مشکلات ساختاری میخواهیم به سمت ارتقای کیفیت زندگی برویم، عنوان کرد: تازه هنوز مسائل سیاسی در این موضوع دخالت ندارد.
وی در ادامه به شاخصههای نظام اسلامی اشاره کرد و گفت: اگر بگوییم فلسفه نظام اسلامی آگاهیبخشی است، در یک جامعه اسلامی نباید فقر و تکاثر داشته و در مقابل باید تعلیم و تکریم را داشته باشیم.
قالیباف با بیان این که سیاستزدهها از تهران به عنوان شهر سوخته نام میبرند، اظهار کرد: امروز باید با این شاخصها ارزیابی کنیم که در کجا قرار گرفته ایم؟حال بنده و امثال بنده به عنوان یک خدمتگذار با چه کارکردها، عملکردها و کار ویژههایی میتوانیم این شاخصهها و آن اهداف را محقق کنیم؟ همینطور از چه مسیری میتوانیم به این اهداف دست پیدا کنیم؟ حدود هفت سال قبل در جمع گروهی از صاحبنظران به این موضوع پرداختیم که ای کاش همه بخشهای ما شامل حوزه اقتصاد، مسایل فرهنگی، اجتماعی و هنری در جامعه حول این موضوع حرکت میکردیم که استقلال هر جامعه بستگی به مولد بودن آن دارد. از این رو یک جامعه باید بتواند قدرت، ثروت، معرفت و منزلت تولید کند.
وی به تبیین کار ویژه حکومت و دولتها پرداخت و گفت: این نظام عریض و طویل بروکراسی و این نظام سنگین اداری و اجرایی کشور چه فعالیتهایی میخواهد انجام دهد؟ انقدر برنامه اول تا ششم توسعه و برنامه سالیانه داشتیم و هر سالی که میگذرد چه کار میخواهیم بکنیم؟ به نظر من ما یک کار ویژه بیشتر نداریم و آن این است که بتوانیم این چهار عنصر قدرت، ثروت، معرفت و منزلت را به درستی به هم تبدیل کنیم. این شاخص نظامهای اداری ما درباره نهادهای مدنی، مردم و عمومی و خصوصی است.
شهردار تهران تصریح کرد: آن چیزی که بیشتر در جامعه با آن آشنا هستیم تبدیل شدن ثروت به قدرت و قدرت به ثروت است که ای کاش این اتفاق از مسیر درستی باشد ولی بعضا از مسیر نادرست صورت میگیرد. آن چیزی که در حداقلها و بعضا غیر ممکن است تبدیل شدن منزلت به قدرت است.
به گفته وی چقدر چهرههای شناخته شده از سرمایههای بزرگ کشور را داریم که برای حداقلهای زندگی روزمره خود دچار مشکل هستند؟ هرگز نمی توانید این منزلت را به ثروت تبدیل کنید تا حداقل نیازهای او را تامین کند؛ از این رو مشخص میشود مسیر حرکت ما مسیر درستی نیست.
وی افزود: حتی ثروتمندان برای اینکه منزلت اجتماعی پیدا کنند نیز مسیر انحرافی را طی میکنند و خط تکاثر را میروند تا در جامعه نشان دهند کسی هستند؛ این در حالی است که بسیاری از مسیرهای بهتر هم وجود دارد تا این اتفاق بیفتد.
قالیباف ادامه داد: دولتهایی موفق هستند که این کار ویژهها را به درستی به هم تبدیل کنند؛ در واقع اگر محور پیشرفت و توسعه همین رویکرد اجتماعی و فرهنگی باشد ما را کفایت میکند.
وی در ادامه به تاثیرات حرکت اجتماعی و فرهنگی در شهر اشاره کرد و گفت: کلیه اقتصاددانان از همه گرایشهای سیاسی و سلیقهها بر اساس شاخصهای اقتصادی اتفاق نظر دارند که بخش مسکن در دهه گذشته رشد منفی داشته است؛ الان میگویند رشد اقتصادی مثبت شده اما در حوزه مسکن رشد اقتصادی ما هنوز منفی است و همه این اتفاق نظر را دارند که رشد مسکن از منفی ۱۰ به بالا است. در این میان اگر ارتقای کیفیت زندگی بر اساس حوزه فرهنگی و اجتماعی مسیر حرکت خودش را طی کند چه اتفاقی میافتد؟ اگر به شاخصهای بانک مرکزی در سال ۹۴ و ۹۵ در شهر تهران نگاه کنید این شاخصها نشان میدهد منطقه ۱۲ ما دارای رشد مثبت بوده است.
وی گفت: هویت تاریخی، ملی، مذهبی ما در تهران در منطقه ۱۲ و محدوده حصار ناصری خلاصه شده است اما بدترین شرایط در ۵۰ سال گذشته در این منطقه رخ داده؛ یعنی در ۵۰ سال گذشته همیشه مرکز شهر ما که مرکز هویتی ما بوده روز به روز از بین رفته و حاشیه و اطراف شهر توسعه پیدا کرده است. با وجود این شرایط بود که حدود شش سال قبل طرحی در شورای شهر با رویکرد اجتماعی و فرهنگی برای ارتقای کیفیت زندگی در منطقه ۱۲ ارایه دادیم که در آن زمان با مخالفتهای جدی روبرو شد و فراز و نشیبهای زیادی را طی کرد اما به هر حال آن را تصویب کردند و ما با شدت و با تلاش مضاعف به این موضوع پرداختیم.
قالیباف با اشاره به نقش اهالی فرهنگی و هنر در ارتقای کیفیت زندگی، گفت: اگر روزنامههای سه چهار سال قبل را نگاه کنید ، شاهد هستید که در آن زمان ما آماج حرفها قرار گرفتیم اما صبر کردیم چرا که منطقه ۱۲ دارای انبارها، آسیبهای اجتماعی، مسایل انضباط شهری و مشکلات زیادی بود اما امروز در شاخصهای بانک مرکزی در شهر تهران تنها منطقه ای که رشد مثبت دو رقمی در حوزه مسکن داشته منطقه ۱۲ بوده است. این اتفاق در سالهایی رخ داده است که همه بخش مسکن در کشور و خصوصا تهران رشد منفی دارند. این اتفاق به خاطر رویکرد اجتماعی و فرهنگی و توجه به همان آگاهی بخشی است.
وی در ادامه ابراز داشت: بزرگان میگویند خانهها انسانها را میسازند و انسانها خانهها را میسازند. اینجا است که تاکید میکنیم هم سازه و هم کارکرد مهم است. اگر سازه مبنای رویکردی درستی داشته باشد به نتیجه درستی هم منتج میشود.
شهردار تهران در ادامه با اشاره به اقدامات مدیریت شهری در حوزه میراث فرهنگی پایتخت، تصریح کرد: بدانید شهرداری تهران هیچ وظیفه قانونی درباره مسایل میراثی ندارد ولی امروز بزرگ ترین دغدغه ما همین مسایل میراثی است. گاهی اوقات نیازمند اصلاح هستیم و به بیان برخی به بزک کردن هم نیازمند هستیم. اگر عکسها و تصاویر دو سال قبل خیابان انقلاب از چهار راه ولی عصر تا میدان انقلاب به عنوان راسته فرهنگی را نگاه کنید و با امروز مقایسه کنید شاهد هستید چه تغییری رخ داده است اما اصلاح آن نماها، بزک کردن نیست بلکه یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در مقابل کارهای ماندگاری نیز تاکنون اتفاق افتاده است.
وی افزود: فکر میکنید اینکه خودرو به مرکز شهر، خیابان باب همایون و ناصرخسرو نرود تصمیم راحتی بود؟ این تصمیمات توانست شهر و مرکز شهر را در حین اینکه رشد اقتصادی منفی بود، تبدیل به رشد مثبت کند.
شهردار تهران عنوان کرد: طبیعتا ساخت و سازها و معماری درست در کنار طراحی و سازه درست و زیبا و توجه به فرهنگ گذشته ایرانی و اسلامی نیز کمک میکند که این اتفاقها بیفتد. امروز دهها ساختمان را میتوانیم نام ببریم که این اتفاقها در آن رخ داده و یک نمونه آن در خانه تاریخی فولادوند و موزه خوشنویسی است.
قالیباف در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: من هرگز در طول ۱۲ سال گذشته یک لحظه از موضوعات فرهنگی و اجتماعی در بعد توسعههای زیر ساختی غفلت نکردم و همه همکاران من به کمک خرد جمعی در این مسیر تلاش کردیم؛ در نتیجه امروز شاخصهها روشن است و نشان میدهد که اقتصاد سینما تکان خورده است. در این زمینه رشد صندلیهای سینما و همچنین سالنها و صندلیهای تئاتر از بعد کمی و کیفی در دهه گذشته را نگاه کنید و با گذشته مقایسه کنید.
وی با اشاره به اقدامات شهرداری تهران در عرصه کتاب و کتابخوانی، گفت: از ۷۰ کتابخانه در شهر تهران به بیش از ۴۰۰ کتابخانه در این شهر رسیدیم که از یک کتابخانه محلی تا باغ کتابی که مقیاس جهانی دارد را شامل میشود. این اقدامات بر اساس اندیشه و برنامه مشخص صورت گرفته که چهارچوبهای آن مورد اشاره قرار گرفت .
شهردار تهران تصریح کرد: الگوی منطقه ۱۲ نشان میدهد که اگر میخواهیم توسعه پایدار و پیشرفت متوازنی داشته باشیم، مبنای ما باید مبنای فرهنگی و اجتماعی و مبتنی بر مشارکت مردم باشد؛ این اتفاق نیز هرگز از بالا به پائین امکان پذیر نیست بلکه باید از پائین به بالا این حرکت اتفاق بیفتد. حتی در موضوعات مهمی مثل اشتغال هم ۸۰ درصد تولید شغل در بخش خصوصی و ۲۰ درصد در دولت است. یعنی هویت اصلی مردم است و حرکت مردمی اساس کار ما قرار دارد.
قالیباف در ادامه تاکید کرد: اگر کارهای مفید و خدمتی در حرکت ما در این ۱۲ سال گذشته بوده، انجام وظیفه کردیم اما بدون شک حتما خطاهایی هم داشتیم.
وی به برخی انتقادات صورت گرفته درباره پل صدر اشاره کرد و گفت: تنها از تاریخی که ما در تهران مسئولیت شهرداری را گرفتیم تا امروز تعداد خودروهای شهر به دو برابر تبدیل شده است. یعنی از نزدیک به دو میلیون خودرو امروز به بالغ بر ۴ میلیون خودرو در این شهر رسیده ایم اما یک جای دیگری در جلسات کارشناسی مینشینیم و میگوییم باید رویکرد انسان محوری باشد، پیاده راه در اختیار انسانها قرار گیرد و مهم ترین عنصر انسانها هستند. خوب یک تصمیم بگیریم و دیگر خودرو وارد شهر نکنیم! چند شهر را نام ببرم که قیمت پلاک ماشین از قیمت خودرو بیشتر است تا مردم خودرو نخرند؟
شهردار تهران در ادامه تاکید کرد: روزی که شهر تهران ۳۰ کیلومتر مترو داشت، ما دو میلیون خودرو در این شهر داشتیم و روزی که ۳۰۰ کیلومتر مترو دارد نیز ۴ میلیون ماشین داریم. این یعنی چه؟ ما حتما ناگزیر هستیم بزرگراه بسازیم چون من مسئول این نیستیم که بگویم ماشین وارد شهر نشود. روزانه هزار تا هزار و ۲۰۰ ماشین به این شهر اضافه میشود. به دنبال آن آلودگی هوا و بقیه مشکلات ایجاد میشود.
وی تاکید کرد: ما ناگزیر هستیم دو بزرگراه مهم یعنی اتوبانهای صدر و بابایی و اتوبان نیایش ( آیت اللههاشمی رفسنجانی) را به هم متصل کنیم، در وسط این دو بزرگراه ۷ کیلومتر قطع ارتباط بود یعنی اتوبان صدر به اتوبان مدرس میرسید و آنجا در بن بست قرار میگرفت و از آن طرف اتوبان نیایش در خیابان ولی عصر در بن بست قرار میگرفتو گزینه اول ما بدون شک تونل بود، از این رو یک بخشی را به صورت تونل اجرا کردیم، در ادامه امکان فنی برای ساخت تونل وجود داشت و امکان تعریض اتوبان هم فراهم نبود، گزینه نهایی ساخت پل بود.
قالیباف تاکید کرد: پل صدر از بعد معماری، فنی، مهندسی و اجرایی در دنیا جزو ۱۰ سازه اول قرار گرفته است. البته وقتی سازه را نگاه میکنیم بعضیها میگویند بتن را نگه داریم که نشان دهنده بخش مهندسی کار است و بخشی هم اعتقاد دارند باید سازه را زیبا کنیم. شخصا در این زمینه چهار جلسه با کارشناسان داخلی و خارجی برای زیباسازی پل صدر گذاشتم اما مجموعه کارشناسها تا همین شش ماه قبل نتوانسته بودند به اتفاق نظری برسند. در نهایت مجموعه طراحی زیباسازی پل صدر قطعی شد که حتما این زیباسازی را اجرا میکنند تا این سازه هم زیبایی خودش را پیدا کند.
شهردار تهران عنوان داشت: انجام این کارها با پیچیدگی و سختیهای زیادی همراه است اما با کمک شما است که میشود بر مشکلات فائق بیایم و این مسیر ارتقای کیفیت زندگی را با رویکرد اجتماعی و فرهنگی و با محوریت و نقش اصلی مردم طی کنیم.
وی با اشاره به پیگیریهای صورت گرفته برای راه اندازی موزه تئاتر در تهران نیز گفت: آقای عزت الله انتظامی همیشه پیگیر تئاتر نصر تهران بودند، این سالن مشکل مالکیتی و بحثهای حقوقی زیادی داشت که حل و فصل شد. از این رو در ۳۱ مرداد ماه قرارداد قطعی آنجا برای واگذاری به سازمان زیباسازی منعقد میشود تا ضمن احیای تئاتر نصر و این فضا به موزه تئاتر تبدیل شود. در کنار همین سالن تئاتر خانه اتحادیه نیز از سوی شهرداری خریداری و مرمت شد و و انشالله در همین هفته شاهد خواهید بود که آنجا به چه مجموعه فاخری تبدیل شده است.
شهردار تهران در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تقدیر از تمامی دست اندرکاران حوزه بازسازی سازه، کارشناسی و گروههای مختلف به منظور افتتاح موزه خوشنویسی، گفت: هیچ کاری نیست که انجام دهید و حاشیه ای بر آن ننویسند و نگویند؛ البته این حرفها زیبنده ما نیست اما واقعیت تلخی است که وجود دارد. خود ما در شهرداری تهران باید به دستگاههای نظارتی پاسخ دهیم که این اسناد تقلبی هستند و شما پول بی خود میدهید اما یک مرجع رسمی میگوید اینجا سه برابر ارزش افزوده ایجاد کرده است! در این شرایط هیچ موقع قادر نیستیم اینها را با هم جمع کنیم.
وی گفت: اگر کسی از خودش مایه و آبرو نگذارد امکان حرکت کردن یک قدم به جلو وجود ندارد، این از مشکلات امروز جامعه ما است و یکی از علل تاریخی عقب ماندگی در این سرزمین نیز ریشه در همین موضوع دارد. با همه این سختیها باید گامی به پیش برداشت. ای کاش این انرژیها به جای هدر رفتن در مسیر اصلاح جامعه و پیشرفت ما قرار گیرد.
قالیباف در پایان با اشاره به بهره برداری از موزه خوشنویسی، تاکید کرد: ما در شهرداری تهران برای اداره چنین مراکز و مجموعههایی کمک خواهیم کرد اما همه عزیزان هنرمند باید اینجا را رونق دهند و تقویت کنند. از این به بعد نقش شما هنرمندان مهم است نه نقش مدیریت شهری چرا که نقش ما پشتیبانی خواهد بود.
منبع: پول نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۴۷۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نباید با معلممان کشتی بگیریم/ دولتها تا یک سال اولشان به معلمها توجه میکنند/ حضور طلاب در مدارس مسبوق به سابقه است/ «نیرزاده» هم طلبه بود
مستوره برادران نصیری: یک سال دیگر و یک روز معلم دیگر، مطالبات و خواستهها اما همان است. معلمها از دریافتیها و شان و اعتباری که باید داشته باشند، راضی نیستند. نظام آموزشی البته چالشهای فراوانی دارد، از کیفیت آموزشها گرفته تا تغییراتی که در این سالها در روحیه دانشآموزان ایرانی اتفاق افتاده است. همه اینها بهانهای شد که در گفتوگویی مفصل سراغ سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در دولت دوازدهم برویم. با او درباره گزینشها و تغییرات جدید آن، رتبهبندی معلمان، بیتوجهی به مطالبات معلمان در دولتهای مختلف، طرح امین و ... صحبت کردهایم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
سال گذشته ۲۰ هزار جابهجایی در مدیران مدارس داشتیم، درحالیکه مدیران مدارس با سیستم گزینشی کاملا مورد قبول آموزشوپرورش انتخاب شدهاند. گویا حلقه گزینشها مدام در حال تنگتر شدن است شما از جزئیات این تصمیم که چرا ۲۰ هزار مدیر را جابهجا کردند، اطلاع دارید؟
من شنیدم که همکاران در وزارت آموزشوپرورش جابهجایی را تایید کردند، اما اشاره کردند اینها به علت بازنشستگی بوده است و یا اینکه خودشان نمیخواستند کار کنند، که من امیدوارم این دلیل درست باشد. اگر اینطور نباشد، برمیگردد به اینکه ما به تجربه اهمیتی نمیدهیم و گاهی اوقات ارزشی برای تجربیات زیسته قائل نیستیم. من مصادیقی دارم که حتی مدیر مدرسهای با گرایشات اصولگرایی جابهجا شده است. میخواهم کمی جوانمردانهتر صحبت کنم و بگویم این اشکالات را دولتهای قبلی هم داشتند و نمیخواهم فقط از دولت فعلی ایراد بگیرم، صادقانه اعتراف میکنم در دولتهای قبلی هم این خطاها بود.
من از زمانیکه خودم را شناختم و کسانی که مانند من هستند تمام تلاشمان را کردیم در تمام موقعیتهای اجتماعی، به اندازه خودمان در جمهوری اسلامی ایفای نقش کنیم و حتی اگر شده به اندازه یک ذره بار این کشور را برعهده بگیریم و جلو ببریم. برای من خیلی ناراحت کننده است وقتی یک جانباز جنگ که دوست جبهه و جنگ بنده است و عمر و جوانیش را برای پیشرفت این کشور گذاشته، امروز برگردد به من بگوید:«پشیمانم از مسیری که رفتهام و اگر میدانستم این مسیر قرار است به جایی برسد که افرادی بیایند مسئولیت را به عهده بگیرند .. چنین خطاهایی انجام دهند، این کار را نمیکردم.» این گزاره خیلی دردناک و ناراحتکننده است.
چه چیزی باعث این ناامیدی شده است؟ دستکم در میان آموزش و پرورشیها که همکاران چندین ساله شما هستند، چطور این ناامیدیها را ارزیابی میکنید؟
ما باید در آموزشوپرورش تا جاییکه میتوانیم به معلم توجه کنیم. منظور من از توجه فقط پول دادن و حقوق نیست. ما باید دل این معلم را با آموزشوپرورش همراه کنیم، مثل همان مثال کوچکی که درباره تشکلها و عضویت در شورای عالی آموزشوپرورش زدم. ما نباید با معلممان کشتی بگیریم وشمشیربازی کنیم، بلکه باید صدا و حرفش را بشنویم و ببینیم مشکلش چیست. نه اینکه تا کوچکترین انتقادی داشت او را بلافاصله به تخلفات اداری معرفی کنیم و آنها هم بگویند دیگر از فردا نمیتواند به محل کار بیاید.
در این یک مورد میخواهم بدبینانه بگویم من عمدی در این کارها میبینم؛ یعنی حتما و حتما افرادی عامدانه میخواهند بین حاکمیت و مردم فاصله بیندازند و شرایطی ایجاد کنند که مقبولیت اجتماعی کاهش یابد و پایگاه اجتماعی پایین بیاید. حتما عامدانه است و غیر از این شک نکنید. براساس مدلی که جلو میروند (من اسم خالصسازی را نمیآورم چون زیاد گفته شده و شاید اینطور برداشت شود که منظورم افراد خاصی هستند) افرادی که امتحان پس داده این کشورند و رزومه ۴۰ ساله دارند و در همه عرصه های کشور جانانه به میدان آمدهاند را بی انصافانه کنار یگذارند و خانهنشین میکنند و حرفشان را نمیشنوند و به آنها انگهایی زده میشود و بلافاصله هم بایکوت میشوند، درحالیکه او میتواند راه این کشور را باز کند چون راهش را بلد است.
من زمانیکه به وزارت آموزشوپرورش آمدم (البته دوستان قبل از من هم چنین کاری میکردند و من از تجربیات آنها استفاده کردم) گفتم ماهی یکبار همه وزرای آموزشوپرورش را اعم از اصلاحطلب و اصولگرا دعوت کنیم و دور میز بنشینیم و با همفکری هم مشکلات را حل کنیم. باور کنید جلسات اول و دوم چون دوستان از نظر سیاسی با یک دیگر اختلاف داشتند، بسیار پرتنش میشد، اما از جلسه چهارم همه باهم دوست و رفیق شدیم و آنها بسیار به من کمک کردند، کسی مثل آقای فرشیدی علیرغم این که دولت ما با دولت ایشان اختلاف نظر داشت، اما انصافا روشها و پیشنهادات کارسازی داد، همچنین با افراد دیگری مثل آقای حاجی بابایی، علی احمدی، آقای قاضی و آقای فانی، یک تیم شدیم طوریکه انگار من مدیرعاملم و آنها هیئت مدیره و آنها هم هیچگونه توقعی نداشتند که حتما پیشنهادی که دادهاند عملی شود، چون میدانستند که من وزیرم و باید پاسخگو باشم ولی آنها هم پیشنهاداتشان را مطرح کردهاند. باورکنید از زمانیکه دولت آقای رییسی آمده تا بهحال وزرای محترمی که آمدهاند حتی یک مرتبه تلفنی با من صحبت نداشتهاند.
با آقای صحرایی هیچ صحبتی نداشتید؟
من و آقای صحرایی یک جلسهای داشتیم و ایشان بسیار به من لطف ومحبت داشت و دارد. این صحبت من به این معنا نیست که بخواهم بگویم آنها بیمعرفتاند بلکه منظورم این است باید جلسهای برقرار شود که بهعنوان مثال از من پرسیده شود: چرا این کار را انجام دادی که معلمان نمایندهاشان را خودشان انتخاب کنند؟ چطور این کار را انجام دادی؟ از تنشهایش نترسیدی؟ چطور مدیریت شد بدون اینکه اتفاقی بیفتد؟ درحال حاضر مسئله رتبه بندی را داریم که میشد با نظرخواهی و انتقال تجربه درباره ان تصمیمگیری شود.
اتفاقا چند وقت پیش ما کافه خبری با حضور سه معلم داشتیم و به ماجرای رتبه بندیها پرداختیم. مسئله این است که رتبه بندی در دولت دوازدهم هم اجرا شد، اما چرا آنچه اجرا شد با چیزی که باید اتفاق میافتاد فاصله معناداری پیدا کرد؟
یک دلیل علمی وجود دارد. بر اساس نظریه صاحب نظران مدیریت، تا زمانیکه کارکنان یک نهاد از نظر معیشتی تامین نباشند هر نوع دیگری از پرداخت منتج به ارتقای کیفیت نمیشود. من خواستم با این گزاره علمی بدون اشاره دقیق به نظریهاش، پاسخ سوال شما را بدهم. وقتی که خط فقر ۱۱ میلیون و ۵۰۰هزار تومان است و میانگین پرداختی به معلم ۱۰ میلیون است و ۲میلیون تومان به عنوان رتبه بندی میدهند. (در همه نظامهای مدیریت منابع انسانی هدف رتبه بندی ارتقای کیفیت است و برای این که تلاش افراد و کیفیت کارشان بیشتر شود) زمانی که میزان دریافتی زیر یا مساوی خط فقر است و نمی توان یک زندگی متوسطی را با حقوقی که دریافت میشود، داشت، علم مدیریت منابع انسانی می گوید شما هر چه پول بدهید تا زمانی که به سطح متوسط نرسد موجب ارتقای کیفیت نمیشود.
پس چرا مدیران آموزشوپرورش این ماجرای رتبه بندی معلمها را دستمایه قرار دادهاند و سالهاست مطالبات معلمها را از سالی به سال بعد انتقال میدهند؟
خیلی ممنونم از شما که با این گزاره ساده که سلیستر از حرف من بود این موضوع را مطرح کردید. شما نمیتوانید رتبه بندی را در حال حاضر اجرا کنید، پس اسمش را رتبهبندی نگذارید. بهتر است بگویید میخواهیم میانگین به حقوق همه ۲ونیم میلیون اضافه کنیم، والسلام. چرا معلم را آزار میدهید که فلان مدرک را بیاورید یا فلان مقاله را ارائه دهید و اشک معلمها را در میآورید؟ من از اینکه این را عنوان میکنم عذرخواهی میکنم، اما از آنجایی که رتبه بندی و هر طرحی مثل آن براساس اصول علمیش عمل نمیشود به ضد خودش تبدیل میشود؛ یعنی بهعنوان مثال آمدید ۳۶هزارمیلیارد تومان پول خرج کردید که انگیزه معلم بالا برود تا کیفیت آموزش بچه من و شما افزایش پیدا کند، اما نه تنها افزایش پیدا نکرد، بلکه معلم ناراضیتر هم شد.
فرض کنید شما یک معلم بسیار فعالی بودهاید و یک معلم دیگر خیلی فعال نبوده اما او رفته و چند مقاله منشر کرده است اما شما این کار را نکردهاید و همین باعث شده حقوق او ۲ میلیون بالا رود اما حقوق شما هیچ تغییری نکردهاست، در نتیجه معلمی که همیشه موفق بوده و خانواده ها از او راضی بودهاند و بچهها در کلاسش خوشحال بودند، میبیند که به حقوقش اضافه نشده و معلمی که فقط یک مقاله نوشته حقوقش افزایش یافته، پس اوهم از فردا شبیه دیگری میشود و بهجای کارکردن درست در کلاس و با دانشآموزان، به مقاله نویسی میپردازد، اینجا میبینیم که این کار به ضد خودش تبدیل شد. ۴۰ هزارمیلیارد تومان پول کمی نیست که در این شرایط سخت، دولت به معلمها تزریق کرد، اما به ضد خودش تبدیل شد. من به دوستانی که با آنها کار می کردم گفتم این کار شِش ماه بعد به ضد خود تبدیل میشود.
شما در مصاحبهای جملهای دارید که احساس میکنم کلید حل بسیاری از مشکلات معلمها در همین است، «خزانه کشور هیچگاه اجازه نخواهد داد که نظام پرداخت معلمان به نحوی تغییر کند که معلم به شغل دوم نیاز نداشته باشد.»
این حرف من ادامهای هم داشت که من قبل از عنوان کردنش میخواهم ادعایی کنم. کسی این ادعا را میکند که کارشناسی ارشدش را مدیریت مالی خواندهاست و معاون مالی اداری وزارت آموزشوپرورش و معاون سازمان برنامهوبودجه کشور بودهاست. علت این که من با دولت روحانی مکدر شدم این بود که گفتم اجازه دهید رتبهبندی را اجرا کنم، بدون اینکه به خزانه فشار وارد شود و معلم هم راضی شود. این ادعا نیست و هر زمان کسی بخواهد با من مناظره کند و بگوید چهار سال پیش بر چه اساسی این حرف را زدم؟
حاضرم با او با عدد و رقم و مستند مناظره کنم، چون رشتهام این است. گزارهای را که شما از من نقل کردید، با یک تعدیلی میخواهم دوباره بگویم، ما با مدیریت درست منابع انسانی میتوانیم، اما راه و سختیهایی دارد. میتوان با اصلاح مدیریت منابع انسانی در آموزشوپرورش و طراحی یک نظام خاص کاری کرد که با کمترین فشار به خزانه که بار مالی بالا نرود، معلمی که راضی و دل خوش سرکلاس برود و این شدنی است.
اگر این کار عملا شدنی است چرا انجام نمیشود؟ آیا علتش، نخواستن است؟ یعنی نمیخواهند معلمها از این رنج مالی خارج شوند؟
خیر این نهایت بدگویی است.
ببینید معلمی که در جلسه کنکور و یا برای تصحیح اوراق کار میکند، دستمزدش را حداقل ۸-۹ ماه بعد دریافت میکند. این کاری است که انجامش داده چرا پول کاری که انجام شده را نمیگیرد. خود معلمان میگویند: اضافه کاری را ماهها بعد میگیرند، درحالیکه در سایر وزارتخانهها هرگز اینطور نیست. چرا این تاخیرها درباره پرداختیهای معلمان اتفاق میافتد؟
من این فرمایش شما را که به نقل از همکارانمان است را تایید میکنم، اما بخش قبلی حرف شما را نمیتوانم تایید کنم که عامدانه این اتفاق میافتد.
البته صحبتهای خود شما هم همین را نشان میدهد.
دولت باید محافظهکاری را کنار بگذارد و بگوید من میخواهم یک بار برای همیشه مشکل معلمان را حل کنم، چون چنین حسی در هیچ دولتی چه اصولگرا و چه اصلاحطلب نبوده است. البته دولتها وقتی روی کارمیآیند، چون معلمان در سال اول خیلی نقش دارند، (من نیم رخ این موضوع را در این ۴۰ سال رسم کردهام) توجه زیادی به آنها و آموزشوپرورش میکنند.
شاید هم بخاطر رای است، به هرحال جمعیت یک میلیونی معلمها در آرا تاثیرگذار هستند.
دولت دوازدهم و سیزدهم رأیش را گرفته، بنابراین استدلال شما اینجا موضوعیت ندارد. وقتی یکی دو سال از کار دولت میگذرد میگوید من با این مقدار پول که برای معلمین در نظر گرفته شده، می توانم لوله کشی گاز فلانجا را انجام دهم یا جاده فلانجا را بکشم.
اگر تخصیص بودجه در آموزشوپرورش را نگاه کنید دقیقا حرکت سینوسی است و در یکی دوسال اول بالا میرود و بعد پایین میآید و دوباره دولت جدید که میآید نمودار بالا میرود و بعد دوباره پایین میآید. در همین دولت سیزدهم هم این اتفاق افتاد یک باره ۴۰ هزارمیلیارد تومان تزریق کردند. این حرکت سینوسی در همه دولتها بودهاست. من حیفم میآید که این پاسخ را در سوال شما دوباره تکرار نکنم، شرط اصلی این است که دولتها محافظهکاری را با این پدیده اصلی که میتواند درآینده نظام تاثیر گذار باشد کنار بگذارند. خوب است که از افرادی که روزمه دارند و از آنهایی که میتوانند عملگرا باشند بخواهند نظر دهند.
یکی از مواردی که در آموزشوپرورش دولت سیزدهم پرحاشیه شدهاست طرح «امین» است، البته فقط مختص این دولت نیست. نظر شما درباره طرح «امین» و استفاده از طلاب در مدارس چیست؟
ورود طلاب و روحانیون در مدرسه مسبوق به سابقه بوده است و ما از قبل هم داشتیم که طلاب به مدارس میرفتند و فعالیتهایی انجام میدادند، اما اولا نوع اطلاعرسانی این خبر بسیار ناشیانه و ناپخته بود و آن دوستانی که این خبر را مطرح میکردند ناپخته بودند و آنقدر بد این را مطرح کردند که بلافاصله گوشها تیز شد که قرار است مدارس را دست روحانیون و طلاب بسپارند، درحالیکه من برنامه را دیدم اصلا این نبود.
البته یک جاهایی قرار بود این کار را انجام دهند، اما درحد خبری که پخش شد و مقداری مقاومت در بخشی از جامعه ایجاد کرد،نبود. از قبل هم بوده که یک روحانی به مدرسه میرفته و نماز جماعت میخوانده و گاهی در برنامهها و مناسباتی شرکت میکرده و ما اصلا طلبه طرح «امین» در گذشته داشتیم. اول اینکه این بر میگردد به نوع اطلاعرسانی در گذشته که ما (خودم را هم جزء مدیران فعلی حساب میکنم) بلد نیستیم به مردم توضیح دهیم و با آنها تعامل برقرار کنیم و با آنها ارتباط بر قرار کنیم و این یک نکته است. نکته دوم اینکه طلبهای که امروز در حوزه علمیه است ولو طلبه پایه ۸ باشد و یا پایه ۲ باشد یا هر چه ما که هرکسی را به مدرسه نمیفرستیم. در طرح «امین» اینطور بود که این افراد میرفتند آموزشهای تعلیم و تربیتی میدیدند و روشها را یاد میگرفتند؛ یعنی همان آموزشهایی که ما در دانشگاه فرهنگیان درس میدهیم را آنها هم میرفتند و آموزش میدیدند.
چه نیازی وجود دارد؟
نیاز از این جهت که کسی که در حوزه درس خوانده و طلبه است مثل کسی که در دانشگاه در بعضی رشتههای علوم انسانی درس خوانده او هم در بعضی رشتههای علوم انسانی درس خوانده و به تخصصهایی رسیده است و میشود از او استفاده کرد.
معلمها به صراحت میگویند بچهها با درس دینی و محتوای پرورشی که در مدارس ارائه میشود بسیار مشکل دارند و از آنها فاصله زیادی دارد، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
درباره نکتهای که نقل کردید از همکارانم درباره درس دینی، من باید بگویم اصلا جوانهای امروز ما از این قیافه من بدشان میآید و این قیافه من و امثال من مانع ارتباط با آنها است و ما نمیتوانیم با این قیافه با جوان ارتباط برقرار کنیم. بهعنوان کسی که ۴۰ سال در حوزه آموزش کار کرده و رشتهام در دوره دکتری مرتبط با حوزه آموزش بوده عرض میکنم اصلیترین عامل بروز این اتفاق روش است نه محتوا.
ما درس دینی را با روشی بسیار غلط ارائه میدهیم؛ بنابراین دانشآموز ما علی رغم اینکه این محتوا محتوایی است که به آن نیاز دارد از آن فاصله میگیرد. ما معتقدیم انسانها فطرتا و صرف نظر از محل زندگی و خانواده از دروغ گفتن متنفرند، از خیانت متنفرند و این ذات افراد است، پس اگر دانشآموزان ما امروز از درس دینی متنفرند برای این است که روشمان غلط است و این روش جواب نمیدهد من تعجب میکنم چرا برخی هنوز اصرار بر این دارند با این حالکه نشانههای عدم موفقیت را میبینند. عوض نکردن روش، محتوا را زیر سوال برده است؛ بنابراین چیزی که باعث شده بچههای ما از این محتوایی که منطق با فطرت آدمهاست متنفر و زده شوند اشکال در روش است.
روش را چه کسی ارائه داده است ؟ همان معلم که در قالب طرح «امین» تعریف میشود. اگر روش درست بود که در این سالها این افراد در حال تدریس آموزههای دینی هستند و باید اتفاق مورد نظر شما میافتاد. به نظرم صرفا روش نیست و به افراد هم برمیگردد.
حتما همینطور است، اما اگر کسی که آن روش را آموزش دیده، شایستگی تدریس و آموزشش را دارد. ببینید ما یک موضوعی در حوزه سنجش و ارزیابی داریم و آن خطاهایی است که یکی از آنها خطاهای هالهای است، بهعنوان مثال اگر شما در یک خیابان صحنه بدی از تصادف ببینید تا مدتها با عبور از آن خیابان آن روز به خاطرتان خواهد آمد و در شما اثر دارد. من به عنوان طلبه که روش را بلد نیستم وقتی با یک روش غلط محتوای خیلی خوبی را آموزش دادم حتما حالت گریزان بودن ایجاد میشود.
ما در آموزش وپرورش معلم بسیار معروفی داشتیم به اسم «نیرزاده» او کسی بود که اتفاقا دروس حوزوی خوانده بود و طلبه هم محسوب میشد. او معلم کلاس اول دبستان در مدرسه علوی بود که کلیپهایش هنوز در اینترنت وجود دارد. او با تکنیک نقش، سه نقش را ایفا میکرد و ۵۰ دانشآموز کلاس اول ابتدایی سر کلاس مات و مبهوتش بودند و از کلاس بیرون نمیرفتند، ولی اگر همان درس را من بدهم قطعا بچهها توجه نخواهند کرد و حواسشان پرت میشود.
ما باید به شدت و سرعت روشمان را تغییر دهیم این روش مخصوص کلاس ۵۰ سال پیش است برای دانش آموز ۴۰ سال پیش است. دانشآموز امروز حوصله مقدمه چینی ندارند و بلافاصله با سرعت عمل خیلی بالا مطلب را درک میکند. این روش بچههای ما را بیچاره و متنفر کرده و از کلاس و مدرسه منزجر شدهاند. اسم مدرسه که میآید برایشان مشمئز کنندهاست وبعد ما توقع داریم از این مدرسه بچهای خارج شود که ایران را دوست داشته باشد یا به پدر و مادرش احترام بگذارد. معلوم است که این طور نمیشود از این فرایند ناقص به یک نتیجه کامل نمیرسیم. این حرف چرا به گوش ما مدیران نمیرود؟ نمیشود با یک روش ناقص با مردم لج بازی کرد و به حرفهای آنان گوش نداد.
با همه بحثهایی که شد، به نظر شما بهترین وزیر آموزش و پروش بعد انقلاب در ایران چه کسی بود؟
اجازه دهید این سوال را پاسخ ندهم.
البته وقتی از معلم ها این سوال را میپرسیم آقای نجفی را انتخاب میکنند به نظر شما علت چیست؟
شاید من با آن همکارانم همعقیده بودم و به همین دلیل گفتم به سوال بعدی برویم. به چند دلیل آقای نجفی در دوران وزراتش توانست موفقیت زیادی به دست آورد. یک توجهی بود که او به معلم داشت و تکیه ایشان روی معلم بود. نکته دوم طولانی بودن مدت وزارت ایشان بود، اگر اشتباه نکنم ایشان ۹ سال وزیر آموزشوپرورش بود. این وزارتخانه از آن دستگاههایی است که شما اگر کاری را در آن شروع کنی ظرف ۶ ماه و ۸ ماه و یک سال اتفاق نمیافتد و نیاز به زمان دارد. نکته سوم ارتباط و تعامل تنگاتنگ بین وزیر آموزشوپرورش و رییس جمهور وقت بود که در هیچ دوره دیگری چنین تعامل و ارتباط و درک متقابلی نداشتیم. البته اینها به معنا نیست که ما به آقای نجفی انتقاد نداشته باشیم و من هم بهعنوان کسی که آن دوره در آموزشوپرورش بودم انتقاداتی به ایشان دارم اما خاطرات بسیار خوبی از آن زمان در ذهن افراد وجود دارد ایشان به عنوان کسی که خدمات شایانی در آموزشوپرورش انجام داد، بسیار قابل تقدیر است و من همیشه به عنوان یک معلم و همکار برای ایشان آرزوی عاقبت به خیری دارم و امیدوارم با آنچه انجام داده محشور شود.
۴۷۴۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901958